دیگران را درک کنید...



















Blog | Profile | Archive | Email | Design by | Name Of Posts


ساحل دریا

اینجا همه چی درهمه!!!

دیگران را درک کنید..(طنز) یکی از دوستام تعریف میکرد : با اتوبوس از یه شهر دیگه داشتم میومدم ، یه بچه 6 ساله رو صندلی جلویی بغل مامانش یه شکلات کاکائویی رو هی میگرفت طرف من ، هی میکشید طرف خودش ، منم کرمم گرفت ایندفعه که بچه شکلاتو آورد یه گاز بزرگ زدم ، بچه یکم عصبانی شد ولی مامان باباش بهش یه شکلات دیگه دادن ، خیلی احساس شعف میکردم که همچین شیطنتی کردم ، یکم که گذشت دیدم تو شکمم داره یه اتفاقایی میوفته ، رفتم به راننده گفتم : آقا نگه دار من برم دستشویی ، خلاصه حل شد ، یه ربع نگذشته بود باز همون اتفاق افتاد ، دوباره رفتم دستشویی ، سومین بار مسافرا چپ چپ نگاه میکردن ، ایندفعه خیلی خودمو نگه داشتم دیدم نه انگار نمیشه ، رفتم پیش راننده ، راننده گفت برو بشین بینیم تو هم مارو مسخره کردی ، رفتم نشستم سر جام از مامان بچه پرسیدم ببخشید این شکلاته چی بود ، گفت این بچه یبوسته ، ما روی شکلاتا مسهل میمالیم میدیم بچه میخوره ، خلاصه خیلی تو مخمصه گیر کرده بودم خیلی به ذهنم فشار آوردم بالاخره به خانومه گفتم ببخشید بازم از این شکلاتا دارین ؟ گفت بله و یکی داد رفتم پیش راننده ، رفتم پیش راننده گفتم باید اینو بخورین ، الا و بلا که امکان نداره دستمو رد کنین ، خلاصه یه گاز خورد و من خوشحال اومدم سر جام نشستم ، ده دقیقه طول نکشید راننده ماشینو نگه داشت ، منم پیاده شدم و خوشحال از نبوغی که به خرج دادم ، یه ربع بعد باز ماشینو نگه داشت ، بعد منو صدا کرد جلو ، گفت : این چی بود دادی به خورد من ؟ گفتم : آقا دستم به دامنت منم همین مشکلو داشتم ، کار همین شکلاته بود ، شما درکم نمیکردین ، خلاصه راننده هر یه ربع نگه میداشت منو صدا میکرد میگفت : هی جووون ، بیا بریم .  نتیجه اخلاقی : وقتی دیگران درکتون نمی کنند ، یه کاری کنید درکتون کنند . 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در جمعه 30 فروردين 1392برچسب:,ساعت15:36توسط ساحل | |